محل تبلیغات شما
ندیدی لای هر زخم عمیقم استخوان دارم من این ره‌توشه‌ام را یادگار از دوستان دارم تو از احوال قلب دردمند من چه می‌دانی؟ که یک سینه پر از آتش من از زخم زبان دارم مگر مرگ از ضمیر آینه روبد غبارش را»۱ وگرنه از نبرد و مکر یاران، داستان دارم زمین سهم همان‌ها که به پشتم تیغ‌شان مانده من اینجا در میان پیله، فکر آسمان دارم زمانه، بارها کندی پَر از هر بالم و دیدی برای قدکشیدن زیر پایم نردبان دارم پژمان صفری برداشت از کتاب غزل خون ۱.

پژمان صفری کتاب غزل خون

غزل خون پژمان صفری

سید مهدی ابوالقاسمی

کتاب ,پژمان ,غزل ,صفری ,خون ,زخم ,کتاب غزل ,پژمان صفری ,غزل خون ,اینجا در ,مانده من

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

روزمرگی